داشتم اینجا رو میخوندم یاد رویاهای عزیزم افتادم. :|
من اگه ایران نبودم، جدا پلیس میشدم. شدیــــــــدا عاشق این شغلم. خیلی هیجانانگیزه!
البته در حال حاضر اصلا روحیاتم باهاش سازگار نیست... :|
حالا که ایرانم، اگه پسر بودم شاید بازم پلیس میشدم!
و حالا که دخترم، اگه حوصله حفظ کردن داشتم دوست داشتم وکیل شم.
و حالا که حوصله حفظ کردن ندارم دوست دارم برنامهنویس خفنی بشم.
.
.
.
تا اطلاع ثانوی به هیچکدوم نرسیدم. :|
پ.ن: به نظرتون مشکل بلاگاسکای با من چیه که در حالی که فونت کل متنو Tahoma کردم ولی بازم هر خطیو هر جور عشقش بکشه منتشر میکنه؟ :|